ماندگاری در مدار مخاطب با «مدار صفر درجه»
تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۹۹۰۹۷
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از سریالهای محبوب تلویزیون در سالهای گذشته، مجموعه «مدار صفر درجه» است که اولین بار سال ۸۶ روی آنتن رفت. قصه عاشقانه و جذاب، موسیقی خوب و دیالوگهای زیبای این سریال در یاد مخاطبان مانده و «مدار صفر درجه» پس از سالها در بازپخش هم دیده میشود. به بهانه پخش تکرار این مجموعه خاطرهانگیز از شبکه آیفیلم، با ایرج راد بازیگر پیش کسوت این مجموعه گفتگو کردیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بشیتربخوانید
کسی که شهاب حسینی را مجبور به ازدواج کرد
چه دلایلی برای پذیرفتن نقش «جهانگیر همایونپناه» داشتید؟
احساس کردم سریال سناریوی خوب و منسجمی دارد و کاراکترهایش به خوبی شخصیتپردازی شدهاند. کارگردان را هم از قبل میشناختم و به کارش اعتماد و اطمینان داشتم. دیدم نقش هم نقشی نیست که فقط سیاه یا فقط سفید باشد. یک نقش خاکستری است که آن چه انجام میدهد زمینههای مختلفی دارد، بنابراین قبول کردم.
پس ویژگی خاکستری بودن نقش توجهتان را جلب کرد.
بله و این که پشت رفتارهایش منطقی وجود داشت. زندگی گذشته، زندگی خانوادگی و عقدههایی که داشته، همه و همه سازنده شخصیتی بود که اعمال و رفتارهایش منطق داشت.
این نقش منفی با تصویری که مخاطب از شما در نقش شخصیتهای آرام و مثبت داشت متفاوت بود، تجربه بازی در چنین نقشی چطور بود؟
برایم تجربه جالبی بود. من کارهای مختلفی بازی کردم، اگر منطقی پشت نقش وجود داشته باشد، منفی یا مثبت بودن آن خیلی مسئله نیست. مهم این است که نقش قابل قبول و تماشاگر هم پذیرای آن باشد و گرنه اگر یک نقش سیاه و بد یا سفید و خوب باشد، ولی منطق خودش را نداشته باشد، طبیعتا نمیتواند تاثیر واقعی خودش را روی تماشاگر بگذارد.
همکاری با آقای فتحی چطور بود؟
بسیار خوب بود، آقای فتحی کاملا به کارش وارد است. کل گروه همه خوب بودند، هم هنرمندان خارجی و هم هنرمندان ایرانی، همه جایگاه ویژهای داشتند. کار مشکلاتی هم داشت، مثلا وقتی با هنرپیشههای خارجی کار میکردیم، آنها به زبان خودشان حرف میزدند و ما باید به فارسی جواب میدادیم، منتها از آن جایی که دیالوگها برای طرفین کامل مشخص بود و معنا و مفاهیم و فضای هرکدام از سکانسها برایشان مشخص بود، خیلی دچار اشکال نمیشدند و مشکلی در کار دیده نمیشد. این نیازمند تسلط بر کار بود که این تسلط وجود داشت.
آقای فتحی کارگردان سختگیری هستند؟
بله طبیعتا و روی دیالوگها بسیار تاکید دارند. حتی با وجود این که به صورت صدا سر صحنه کار نمیکردیم، صدای شاهد گرفته میشد که بعدها هم خودمان جای خودمان صحبت کردیم، اما آقای فتحی خیلی مُصر بود که دیالوگها عینا، تمام و کمال گفته شود و حتی یک «واو» جا نیفتد.
به نظرتان علت محبوبیت و تکرار نشدنی بودن این سریال چیست؟
آن زمان که این کار ساخته شد، همه چیزش حساب شده و دقیق بود. چه سناریویی که نوشته شده بود، چه شخصیت پردازیها، دیالوگها، فضاها و بازیگران ایرانی و خارجی که برای کار انتخاب شده بودند، همه با دقت و وسواس کامل صورت گرفته بود، به همین دلیل همه بخشهای کار یعنی فضاسازی، فیلم برداری، نورپردازی، گریم، طراحی صحنه و لباس به خوبی انجام شده بود. همه با یکدیگر در کل کار هماهنگی داشتند. اینها همه دست به دست هم داد که کار در مجموع موفق باشد و بتواند با تماشاگر ارتباط برقرار کند.
خاطره خاصی از بازی در این مجموعه در ذهنتان مانده؟
سکانسی بود که من باید با شخصیت مقابلم تلفنی صحبت میکردم و به زبان آلمانی جواب میدادم. در آن صحنه دیالوگهایی وجود داشت، اما من به دلیل این که ریتم کار دربیاید، به آقای فتحی گفتم کلمات و جملات را آلمانی بگویم، با وجود این که خیلی آلمانی هم بلد نبودم! اما با همان حالوهوا به نوعی کلماتی آلمانی را میگفتم، بعد آقای فتحی به من گفت آلمانی بلدی؟ گفتم نه! من سعی کردم آن حسوحال را به این ترتیب داشته باشم. البته کلمات واقعا آلمانی بود، اما خیلی منطبق با دیالوگها نبود.
در سالهای اخیر نسبت به قبل کم کار شدهاید، علتش چیست؟
بله، به تازگی یک مقدار به دلیل کرونا کار نمیکنم، علاوه بر این وقتی کار تصویر پیشنهاد میشود باید احساس کنم کار متفاوتی است و دوست داشته باشم و گر نه خیلی اصرار ندارم اگر کاری را دوست ندارم بازی کنم، من چنین کاری را انجام نمیدهم. البته در این مدت پیش آمده که کارها و نقشهای خوبی هم پیشنهاد شده، اما به دلایل مختلف به ویژه کرونا و قبل از آن هم احتمالا به دلیل این که درگیر تئاتر یا کار دیگری بودم، کار نکردم. اما بازی در تئاتر را ادامه دادم و امیدوارم با بهتر شدن وضعیت کرونا شروع به کار کنم.
مخاطبان شما را با نقش «ناصرالدین شاه» و سریال «امیرکبیر» میشناسند، برای خودتان هم این نقش محبوبترین است؟
همه کارهایی را که آدم انجام میدهد، در زمان خودش با علاقه کار کرده و قبول داشته، چون من بیدلیل کاری را قبول نمیکنم. یعنی اگر کاری باشد که به آن معتقد نباشم و خصوصیاتی را که باید، نداشته باشد نمیپذیرم، اما کارهایی را که قبول میکنم احساس میکنم میتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم، نقش را دوست دارم. هر نقشی با حالوهوای خودش کارهایی را میطلبد که سعی میکنم با تمام وجود همه آن چه را که برای ارائه آن لازم است، انجام داده باشم. همه نقشها در جایگاه خاص خودشان جذاب هستند.
این روزها دو سریال «جیران» و «آهوی من مارال» درباره ناصرالدین شاه، در حال ساخت است، به نظرتان این مجموعهها هم میتوانند ماندگار شوند؟
باید آنها را ببینیم، ان شاءا... سریالها با دیدگاههای مختلف ساخته میشوند. خدا رحمتش کند علی حاتمی هم «سلطان صاحبقران» را ساخت، اما نگاه علی حاتمی نوع دیگری بود و از نظر زمانبندی، زمانها با هم تداخلهایی داشت یعنی زمانی که امیرکبیر بود، اصلا ملیجکی وجود نداشت، ولی ایشان با یک دید و نگاه خاص این سریال را خیلی خوب ساخت و فوقالعاده بود. این کارها هم آن طور که من شنیدم راجع به بخشهای خاصی از زندگی ناصرالدین شاه است. نگاههای خاصی وجود دارد که هرکدام متفاوت است. من حتی روی صحنه تئاتر هم نقش ناصرالدین شاه را در نمایش «باغ شبنمای ما» نوشته زندهیاد اکبر رادی بازی کردم که طنز است و آن نگاه، نگاه متفاوتی است به بخش دیگری از موضوع ناصرالدین شاه. نقش دوران پیری ناصرالدین شاه و زمان قتلش را هم بازی کردم که آن شخصیت با شخصیت اوایل سلطنتش کاملا متفاوت است.
در تئاتر با استادانی مانند علی نصیریان و زنده یاد عزت ا... انتظامی همکاری داشتید، چه چیزهایی از آنها آموختید؟
اینها جزو کسانی هستند که به اعتقاد من در کار خودشان اسطوره هستند و مهم آن مسئله تفکر و اندیشه است که همواره برایشان اهمیت داشته. اندیشه سازی در کار هنر بسیار حائز اهمیت بود، آنها کارشان را به معنای واقعی دوست داشتند و هرگز صرفا به خاطر پول کاری را قبول نکردند. حتما باید پشت کاری که میخواستند انجام بدهند، تفکر و اندیشهای وجود میداشت. اهمیت دادن به کار، با عشق کار کردن، دیسیپلین و نظم و انضباطی که باید در تمام ابعادش باشد، اینها چیزهایی بود که از طریق آن بزرگواران منتقل شد. یکی دیگر از مسائل مهم وقت شناسی، حضور مثبت داشتن و جدی گرفتن کار در همه زمینهها با تمام وجود است، اینها چیزهایی هستند که از این بزرگواران یاد گرفتیم.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سریال تلویزیونی بازیگر معروف ناصرالدین شاه آقای فتحی دیالوگ ها کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۹۹۰۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام